به نام او که تارهای قلب را برای نواختن آفرید

یکی بود یکی نبود

یه شب پرستاره یکی از بنده های آسمونی خدا چشماشو دوخته بود به آسمون این چشمای همیشه مهربون خدا که برق ستاره هاش آدمودلتنگ میکرد و یاد خدایی مینداخت که همین نزدیکیهاست اون بنده ته دلش گفت خدایا ای کاش یکی ازین ستارهاتم ماله من بود.

تو چشمای مهربون خدا برقی از رحمت و مهربونی روشن شدویکی از ستاره ها ی آسمونیشو تقدیم دستای مهربون مادری کرد که همه امیدش داشتن یه ستاریه آسمونی بود.

حالا ستاره هر روز بزرگو بزرگترمی شد وعاشق آسمون خدا همون چشمای نگرانو همیشه منتظری که یه روزی یه دلتنگی زمینی اونو از آسمون خدا جدا کردو به زمین آورد.

ستاره دلش میخواست آسمونی باشه ولی نمیشد . باخودش فکرکرد اگه نمیتونه یه ستاره باشه تو آسمون آبی خدا و بدرخشه می تونه یه ستاریه زمینی باشه و تو زمین خدا بدرخشه .

ستاره بزرگو بزرگتر شد و چشمای مهربون خدا هر روز نگرانو نگرانتر.

خدا نگران ستاره ای بود که حالا زمینی شده بود و میترسید که ستاره یادش بره که ماله آسمونه و پاکو از اهل بهشت.میترسید سیب سرخ دنیا فریبش بده و یادش بره از کجا اومدو به کجا باید بره .میترسید ستاریه آسمونییش تو زرقو برق دنیا زمینگیر بشه هر چند ستارشم درست داشت همینطوری میشد .دیگه داشت چشمای مهربون همیشه منتظرو نگران بالای سرشو فراموش میکرد تا اینکه یه فرشته ی آسمونی که چون بال نداشت اونم زمینگیر این زمین خاکی شده بود ستاره رو نجاتش دادو ستاره هر روزو هر روز عاشقتر از دیروز میشدو آسمونی تر.

اون فرشته ی مهربون کسی نبود جز امید زندگیه من که عشقش و محبتش منو به خودم آورد به پاکی دوران آسمونیم.

من بهش میگم الهه ی نازه من چون زمینیا به همه چیزشون تو دنیا و به روح زندگیشون میگن الهه گرچه عشق من اسمونیه مثل من، مثل تو و مثل همه ی آدمایی که یادمون رفت یه روزی جامون تو بهشت بود.

حالا وقتی شبا با فرشته ی مهربونم چشامو میدوزم به چشمای مهربون خدا اشک دوره چشامو حلقه میکنه و با خودم زمزمه میکنم

هنوزم زخمی سیب فریبم                  اسیر این شبای نا نجیبم

تو خوبی کن بیا به خلوت من                 تو که میدونی من اینجا غریبم

هنوزم عکس چشمات روبه رومه               نگاه تو تمام آرزومه

بزار باور کنم دستاتو دارم                     نگیری دستامو کارم تمومه

قراره من بشم واسه فرشتم بال و پر، تا بشم پر پروازش اونم بشه واسه من نو رو امید

امیدم دوست داشتن تنها چیزیه که بهونه نمیخواد پس بی بهونه دوستت دارم

دعوتتون میکنم که به وبلاگ فرشته ی آسمونیم یه سری بزنید

mahsepide.blogfa.com

دسته ها :
پنج شنبه دوم 2 1389

وقت رفتن نمیخوام ببینمت

میدونم ببینمت کم میارم

اگه یک لحظه فقط نگام کنی

دلمو پشت سرم جا میزارم

اگه خونسرده نگام به دل نگیر

دل تو یه روز ازم خسته میشه

اگه اسممو فقط صدا کنی

راه رفتن واسه من بسته میشه

وقته رفتن نباید گریه کنی

اینجوری دلم برات تنگ نمیشه

میدونم هرجای دنیام که باشم

تودلم عشق تو کم رنگ نمیشه

اگه خونسرده نگام به دل نگیر

دل تو یه روز ازم خسته میشه

اگه اسممو فقط صدا کنی

راه رفتن واسه من بسته میشه

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

لحظه ی تلخ رفتنه ، خدا نگهدار عزیزم

دست خودم نیست بخدا،اگه برات اشک میریزم

هرجا باشم عکس چشات،مثل یه سایه با منه

سکوت لحظه های من،با قصه ی تو میشکنه

ای که تویی بال و پرم،منو ببخش باید برم

شگون نداره تو دیگه ،گریه نکن پشت سرم

تا وقتیکه نفس دارم،ازتووعشقت میخونم

فراموشت نمیکنم،ای پری مهربونم

اگه به خوبیای تو ،من پشت پا نمیزدم

از شهر خاطرات تو ،محاله من دل بکنم

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

 

تو که عمری سرما،داری منت میزاری

تو که از اشک چشام ، داری لذت میبری

انقده آزارم نده ، به خدا دق میکنم

بگو درد دلمو ، بعده تو به کی بگم؟

 

***************************

 

**********************

************

اگه کلید دلی رو نداری قفلش نکن

اگه میخوای دروغ بگی به چشمای کسی نگاه نکن

اگه خداحافظی در پیشه سلام نکن

اگه میخوای رها کنی پس دست کسی رو نگیر

اگه کسی تو فکرته پس به یکی دیگه نگو دوووووووووووووووستت دارم

 

**********************************************************

 

تاریکترین ساعت شب درست ساعت قبل از طلوع خورشید است ،پس همیشه امیدوار باش.

 

*******

خداوندا مرا با احسان خود افزون طلب منما و با بلاوگرفتاری ادب مکن(امام حسین(ع)).

 

************************

 

تک تک روزهایم را میسوزانم تا چشمکی شوم برای شبهای بی ستاره ات.

 

*******************

کوچه های زندگی بن بست نیست

زندگی هر چیز که با ما هست نیست

گاه باید روی دست انداز رفت

کوچه های زندگی یک دست نیست

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

بنویس از سرخط

بنویس که دلت دیگه به یاد اون نیست

بنویس که بدونه

اگه نباشه قلبت از غصه خون نیست

اون که گذاشتو رفت

یه روز سرش به سنگ میخوره بر میگرده

دیگه صداش نکن

بزار خودش بیاد دنبالت بگرده

دیگه گریه نکن

آخه اشک تو باعث شادی اونه

دیگه به پاش نسوز

آخه اون دیگه واسه تو دل نمیسوزونه

اگه میخواست میموند

حالا که رفتو غصش رفته ز یادم

اگه پیشم میموند

دیگه جز اون به هیچکی دل نمیدادم

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

هنوز برام عزیزی

هنوز برام همونی

بخاطره تو میرم

میخوام اینو بدونی

باز چرا خیسه چشمات؟

باز چزا غصه داری؟

هیچی نگو میدونم

دیگه دوسم نداری

من که گذشتم از عشق

بخاطره دل تو

هرکاری گفتی کردم

که حل شه مشکل تو

من که بخاطره تو

ازخودتم گذشتم

این شده حالو روزم

این شده سرگذشتم

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

به تو نگم ، به کی بگم

این روزا دارم میمیرم

انقدر آتیشم نزن ، قلبمو پس نمیگیرم

دعا کنون گریه کنون ، سرمو بالا میگیرم

همش تو فکرم که یه روز، تورو دوباره ببینم

دلم برات لک زده و، روزایه سختیه عزیز

دلم میگه آخر راست، وصیتت رو بنویس

خدا نگه دار گل من،دارم ازین دنیا میرم

یه روز بهت گفته بودم ،از دستت آخر میمیرم

فقط به تو فکر میکنم، تا این چشام بسته بشه

فقط واسه تو میخونم ،تا نفسم بریده شه

هر چند دلت با من نبود ، دستات توی دستام نبود

ولی بدون که عشق تو، رفته تو پوستو استخون

باور نمیکردم یه روز، بخوای بری از پیش روم

ولی بدون تو قلب من ،چیزی بجز عشقت نبود

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

تو که عمری سرما،داری منت میزاری

تو که از اشک چشام ، داری لذت میبری

انقده آزارم نده ، به خدا دق میکنم

بگو درد دلمو ، بعده تو به کی بگم؟

به تو نگم ، به کی بگم

این روزا دارم میمیرم

انقدر آتیشم نزن ، قلبمو پس نمیگیرم

دعا کنون گریه کنون ، سرمو بالا میگیرم

همش تو فکرم که یه روز، تورو دوباره ببینم

دلم برات لک زده و، روزایه سختیه عزیز

دلم میگه آخر راست، وصیتت رو بنویس

خدا نگه دار گل من،دارم ازین دنیا میرم

یه روز بهت گفته بودم ،از دستت آخر میمیرم

فقط به تو فکر میکنم، تا این چشام بسته بشه

فقط واسه تو میخونم ،تا نفسم بریده شه

هر چند دلت با من نبود ، دستات توی دستام نبود

ولی بدون که عشق تو، رفته تو پوستو استخون

باور نمیکردم یه روز، بخوای بری از پیش روم

ولی بدون تو قلب من ،چیزی بجز عشقت نبود

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

تو که عمری سرما،داری منت میزاری

تو که از اشک چشام ، داری لذت میبری

انقده آزارم نده ، به خدا دق میکنم

بگو درد دلمو ، بعده تو به کی بگم؟

به تو نگم ، به کی بگم

این روزا دارم میمیرم

انقدر آتیشم نزن ، قلبمو پس نمیگیرم

دعا کنون گریه کنون ، سرمو بالا میگیرم

همش تو فکرم که یه روز، تورو دوباره ببینم

دلم برات لک زده و، روزایه سختیه عزیز

دلم میگه آخر راست، وصیتت رو بنویس

خدا نگه دار گل من،دارم ازین دنیا میرم

یه روز بهت گفته بودم ،از دستت آخر میمیرم

فقط به تو فکر میکنم، تا این چشام بسته بشه

فقط واسه تو میخونم ،تا نفسم بریده شه

هر چند دلت با من نبود ، دستات توی دستام نبود

ولی بدون که عشق تو، رفته تو پوستو استخون

باور نمیکردم یه روز، بخوای بری از پیش روم

ولی بدون تو قلب من ،چیزی بجز عشقت نبود

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

خودت میدونی میدونم دلیل رفتنت چی بود

اما میتونستی نری چرا میگی قسمت نبود؟

ببین من چی شدم بخاطره تو

ولی پشته دلم رو خالی کردی

حالا اسمت میاد گریم میگیره

نمیدونی که با دلم چه کردی

اگه در حق تو خوبی نکردم

بدون که خالی بود دستای سردم

ولی من درعوض هرچی که بودم

با احساسات تو بازی نکردم

اگر چه میدونم دوسم نداری

به هر در میزنم تنهام نزاری

اگه پای کسی هم در میونه

بزار اسمت اقلا ً روم بمونه

دم آخر بزار دست توی دستام

بزار بهت بگم دردم چی بوده

فقط لطفی کن و حرفامو بشنو

شاید دیگه نگی قمت نبوده

اگه تصمیم رفتن رو گرفتی

ببخش اگه پشیمونت نکردم

آره من واسه تو کم بودم اما

با احساسات تو بازی نکردم

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388
X