خودت میدونی میدونم دلیل رفتنت چی بود

اما میتونستی نری چرا میگی قسمت نبود؟

ببین من چی شدم بخاطره تو

ولی پشته دلم رو خالی کردی

حالا اسمت میاد گریم میگیره

نمیدونی که با دلم چه کردی

اگه در حق تو خوبی نکردم

بدون که خالی بود دستای سردم

ولی من درعوض هرچی که بودم

با احساسات تو بازی نکردم

اگر چه میدونم دوسم نداری

به هر در میزنم تنهام نزاری

اگه پای کسی هم در میونه

بزار اسمت اقلا ً روم بمونه

دم آخر بزار دست توی دستام

بزار بهت بگم دردم چی بوده

فقط لطفی کن و حرفامو بشنو

شاید دیگه نگی قمت نبوده

اگه تصمیم رفتن رو گرفتی

ببخش اگه پشیمونت نکردم

آره من واسه تو کم بودم اما

با احساسات تو بازی نکردم

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

من خیلی داغونم گلم ، تو دیگه داغونم نکن

من خیلی از تو بدترم ، تکیه به شونه هام نکن

برو که وقتشه بری ، برو که خیلی دلخورم

برو برو حتی تورو ، دست خدا نمی سپرم

با بی خیالیت منو نسوزون

حالا که میری نشو پشیمون

مگه نگفتی دوسم نداری؟

چرا نمیری تنهام بزاری؟

دلم با جمله هات آروم نمیشه

برو دیگه ، بروواسه همیشه

اگه میگی واست فرقی نداره

چرا چشمای تو بارونی میشه؟

دلم میخواست بازم طاقت بیارم

بازم هر چی که شد به روت نیارم

ولی حالا که حرف رفتن افتاد

برو دیگه باهات کاری ندارم

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388

به نام خالق زیبایها

گفتم من بدون تو نمیتونم باشم ، گفت میتونی !

گفتم من میمیرم ، گفت: خدانکنه ، توعشق منی !

گفتم آخه بی معرفت من چی؟ من دق میکنم ، گفت: مواظب خودت باش!

گفتم حمید پس دلم چی؟ میشکنه بدجوری میشکنه،گفت: ما ماله هم نیستیم!

گفتم چرا اومدی؟ ساکت موند

گفتم چرا میری؟ گفت تو مهربونی، من لیاقتتو ندارم!

گفتم میدونی بری میمیرم؟

گفت آره میدونم گل من

گفتم پس چرا داری میری؟ میخوای بمیرم؟

گفت تو عشقمی نباشی نیستم

خواهش کردمو گفتم نرووووووووووووو

گریه کردم

نازشو کشیدمو گفتم بمون

دلمو فرش زیر پاش کردمو گفتم بمون

ولی اون..............

رفتو تنهام گذاشت

وقتی رفت از خودم بیزار شدم

دلم شکست دلم گرفت

حالا دوباره تنها شدم مثله گذشته ها

یادش بخیر

میگفت صبحا که بیدار شدی واسم زنگ بزنو منم بیدار کن آخه میخوام با تو بیدارشم

میگفت ستاریه من نکنه تنهام بزاری؟ میگفت نکنه پایان عشقمون جدایی باشه؟

میگفت دوستت دارم خیلی دوستت دارم، ولی تنهام گذاشت .

بی معرفت میدونست با رفتنش من میمرمونابود میشم ولی تنهام گذاشت!چراااااااااااااااا؟

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااادلمو شکوندورفت

خدااااااااااااااااادارم دق میکنم چرا گذاشتی بره؟

گفتم حمید من بدون تو نمیتونم،گفتم من..................

حالام ازین که بازیم دادو تنهام گذاشتو نابودم کردو گذاشت رفت،دلم گرفته

گفت ما نمیتونیم ماله هم باشیم ،بین ما 500کیلومتر فاصلست ولی واسه من دلامون مهم بود نه فاصله هامون

عشقمون مهم بود نه جداییمون حتی اگه بینمون یه دنیا فاصله باشه،یه دنیااااااااااااااااااااااااااااااااااا

حالا وقتی با خودم فکر میکنم میبینم اون دوسم نداشت،اگه داشت میموند.

من گلش نبودم،اگه بودم تنهام نمیزاشت تا پرپر شم.

من عشقش نبودم،اگه بودم نابودم نمیکرد

اون رفتومنم نتونستم جلوی رفتنشو بگیرمو نگهش دارم، یه جوری رفت که انگار اصلا نیومده بود

 

آه خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 

دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388
زن وشوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می راندند.

آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: یواش تر

: برو من می ترسم! مرد جوان نه ، اینجوری خیلی بهتره! زن جوان

خواهش می کنم ، من خیلی میترسم! مردجوان: خوب،

اما اول باید بگی دوستم داری. زن جوان: دوستت دارم ، حالامی

شه یواش تر برونی. مرد جوان: مرا محکم بگیر .زن جوان: خوب،

حالا می شه یواش تر برونی؟مرد جوان: باشه ، به شرط این که

کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی تونم

راحت برونم، اذیتم می کنه.روز بعد روزنامه ها نوشتند: برخورد

یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید.در این سانحه که

بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده

ماند و دیگری در گذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی

 یافته بود پس بدون این که زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه

کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار

دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند

 
دسته ها :
جمعه بیست و هفتم 6 1388
به نام خالق زیباییها

عاشقی جرم قشنگیست به انکارش مکوش

 *****************************************************

خنده هاتو به همه بده ولی لبخندتو به یه نفر

 عشقتو به همه بده ولی وجودتو به یه نفر

بزار همه عاشقت باشن ولی خودت عاشق یکی باش

************************************* 

زندگی سه تا پیچ داره*تولد   عشق   مرگ  

سر پیچ دوم منتظرم باش تا پیچ سوم همراهیت کنم

**********************************

گفتی که دگر در تو چنان حوصله ای نیست

گفتم که مرا دوست نداری گله ای نیست

رفتی و خدا پشت و پناهت به سلامت

بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست

 

************************************

زندگی به من اموخت که چگونه گریه کنم اما گریه به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم

تو نیز به من اموختی که چگونه دوست بدارم اما به من نیاموختی که چگونه تو را فراموش کنم

 

************************************

حال من خیلی عجیبه دوست دارم پیشم بشینی

من نگاهت کنم و تو  تو چشام عشقو ببینی

اولش گفتم که یه حسه یا یه احترام ساده

اما بعد دیدم که عشقه اخه اندازش زیاده

*******************************

زندگی کوتاهتر از انست که به خصومت بگذرد و قلبها گرامی تر از انند که بشکنند  انچه از روزگار به دست می اید با خنده نمیماند و انچه از دست برود با گریه جبران نمیشود

فردا خورشید طلوع خواهد کرد حتی اگر ما نباشیم

********************************

زندگی زیباست   زشتی های ان تقصیر ماست  

در مسیرش هر چه نازیباست       ان تدبیر ماست

************************************

در زندگی مشو مدیون احساس کسی

تا نباشد رایگان عمرت گروگان کسی

مگذار گذشت در دلت گم بشود

مجذوب طلسم سیب و گندم بشود

مگذار که زندگی به این شیرینی

قربانی یک سوء تفاهم بشود

************************************

گلای من مواظب خودتون باشین

نظر یادتون نره

ارزومند ارزوهای قشنگتون

***ستاره تنها***

دسته ها :
شنبه بیست و دوم 1 1388
به نام او که تارهای قلب را برای نواختن آفرید

خدایاچنان کن سرانجام کار*توخشنودباشی ومارستگار

        ***********************

دلتنگ مباش * زیرا دلتنگی تو را از دنیا و آخرت باز می دارد

        ***********************

خدا هیچ چیزی را بی سبب نساخت و هیچ قلبی را بی هدف

سفری هزار فرسنگ فقط با یک گام تو آغاز می شود

آن هم تلاش توست

        ***********************

زر عزیز آفریدست خدای

هر که خوارش بکرد خوار بشد

        ***********************

با دیدن محدودیت در خویشتن خداوند را محدود نگیر

        ***********************

هزاران نفر برای آمدن باران دعا می کنند

اما غافل از اینکه خدا به فکر کودکی است که چکمه هایش سوراخ است

        ***********************

خدایا کمکم کن تا هر وقت می خواهم راجع به راه رفتن کسی قضاوت کنم

اول کمی با کفشهای او راه بروم .    (دکتر شریعتی)

         **********************

شبهای دراز بی عبادت چه کنم

طبعم به گناه کرده عادت چه کنم

گویند کریم است و گنه می بخشد

گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم

       **********************

شاد و پیروز باشید

 ارزومند ارزوهای شما    

ستاره تنها اما عاشق   

دسته ها :
شنبه بیست و دوم 1 1388
X