به نام خالق زیبایها

گفتم من بدون تو نمیتونم باشم ، گفت میتونی !

گفتم من میمیرم ، گفت: خدانکنه ، توعشق منی !

گفتم آخه بی معرفت من چی؟ من دق میکنم ، گفت: مواظب خودت باش!

گفتم حمید پس دلم چی؟ میشکنه بدجوری میشکنه،گفت: ما ماله هم نیستیم!

گفتم چرا اومدی؟ ساکت موند

گفتم چرا میری؟ گفت تو مهربونی، من لیاقتتو ندارم!

گفتم میدونی بری میمیرم؟

گفت آره میدونم گل من

گفتم پس چرا داری میری؟ میخوای بمیرم؟

گفت تو عشقمی نباشی نیستم

خواهش کردمو گفتم نرووووووووووووو

گریه کردم

نازشو کشیدمو گفتم بمون

دلمو فرش زیر پاش کردمو گفتم بمون

ولی اون..............

رفتو تنهام گذاشت

وقتی رفت از خودم بیزار شدم

دلم شکست دلم گرفت

حالا دوباره تنها شدم مثله گذشته ها

یادش بخیر

میگفت صبحا که بیدار شدی واسم زنگ بزنو منم بیدار کن آخه میخوام با تو بیدارشم

میگفت ستاریه من نکنه تنهام بزاری؟ میگفت نکنه پایان عشقمون جدایی باشه؟

میگفت دوستت دارم خیلی دوستت دارم، ولی تنهام گذاشت .

بی معرفت میدونست با رفتنش من میمرمونابود میشم ولی تنهام گذاشت!چراااااااااااااااا؟

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااادلمو شکوندورفت

خدااااااااااااااااادارم دق میکنم چرا گذاشتی بره؟

گفتم حمید من بدون تو نمیتونم،گفتم من..................

حالام ازین که بازیم دادو تنهام گذاشتو نابودم کردو گذاشت رفت،دلم گرفته

گفت ما نمیتونیم ماله هم باشیم ،بین ما 500کیلومتر فاصلست ولی واسه من دلامون مهم بود نه فاصله هامون

عشقمون مهم بود نه جداییمون حتی اگه بینمون یه دنیا فاصله باشه،یه دنیااااااااااااااااااااااااااااااااااا

حالا وقتی با خودم فکر میکنم میبینم اون دوسم نداشت،اگه داشت میموند.

من گلش نبودم،اگه بودم تنهام نمیزاشت تا پرپر شم.

من عشقش نبودم،اگه بودم نابودم نمیکرد

اون رفتومنم نتونستم جلوی رفتنشو بگیرمو نگهش دارم، یه جوری رفت که انگار اصلا نیومده بود

 

آه خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

 


دسته ها :
دوشنبه جهاردهم 10 1388
X